دیدار با تمساح ایرانی (گاندو)
تعریف منطقه سرباز را خیلی شنیده ام و با پیش زمینه ذهنی، به منطقه که و ارد می شویم انگار معجزهاي اتفاق افتاده است. سرشار از سبزی و آب، در جهنم خشکی و کویر. همه منطقه پر است از درختهای خرما، موز و خربزه درختی _ پاپایا _ انار و عنبه.
جاذبههاي گردشگري، شهاب میرزایی _تعریف منطقه سرباز را خیلی شنیدهام وبا پیش زمینه ذهنی به منطقه که و ارد می شویم انگار معجزهاي اتفاق افتاده است. سرشار از سبزی و آب، در جهنم خشکی و کویر. همه منطقه پر است از درختهای خرما، موز و خربزه درختی _ پاپایا _ انار و عنبه.
قطرههای باران نم نم بر شیشه اتوبوس میریزند و چرخش برف پاکنها روی شیشه، همراه با موسیقی ملایمی که از ضبط ماشين پخش ميشود، خستگی مسیرهای قبلی و گم شدن در تفتان را از جانمان بدر میکند.
وجود رودسرباز، در این منطقه باعث آبادانی و سرسبزی آن شده است. رودی فصلی که پس از ادغام با چند رود دیگر رودخانه با هوکلات را تشکیل میدهند.
به مسجدي در روستا میرویم که در کنار آن زائر سرای زیبا و تمیزی قرار دارد، قرار میشود شب را در آن جا بمانیم و فردا برای دیدن تمساح ایران _ گاندو _ حرکت کنیم.
با هماهنگی اداره محیط زیست باهوکلات، عبدالحکیم ایرانشهری به همراه ما می آید تا به منطقه برويم. از سرباز 40 کیلومتر حرکت میکنیم تا به روستای نگور برسیم.
بچههايي رادر این منطقه می بینیم با پوستي سياه كه آدم را به یاد سیاهان آفریقایی میاندازد. اهالی محل خیلی به ما نزدیک نمیشوند و به فارسها قجر میگویند. ریشه تاریخی این کلمه به ظلم حکام قاجار به این مردم باز ميگردد و لفظ «قجر» کلمه منفوری در بین مردم منطقه است.
به طرف حوضچهها و برکههایی حرکت می کنیم که در هنگام طغیان رود با هوکلات پر از آب میشوند و در هنگام خشکسالی ارتباط شان قطع میشود .گروه به آرامي به برکه پیر سهراب نزدیک میشود. بزرگترین برکه منطقه که میگویند بیش از 40 عدد گاندو در آن زندگی میکنند. گاندوها تمساحهای کوچکی اندامياند كه برای مردم منطقه مقدس هستند. آنها میگویند در چند سال اخیر به خاطر خشکسالی مجبور بودهاند گاندوها را بگیرند و با وانت به تالابهای بزرگ ببرند.
صبر میکنیم تا بالاخره سر و کله دو سه تا گاندو پیدا شود. بچهها کلی ذوق و شوق دارند با سروصدا آنها گاندوها ناپدید میشوند.
به خاطر گرمای زیاد بچهها لباسهایشان را در میآورند و به آب میزنند. پس از نوشیدن آب گریب فورت همراه با یخ که در آن گرما بسيار لذتبخش است به سرباز برمی گردیم.
از سرباز كه حرکت میکنیم در میان راه به روستای جکی گور میرسیم. روستای نسبتا بزرگی که پر از گونیهای بزرگی است که لباسهای تاناکورا در آن فروخته می شود.
نرسیده به جکی گور سد پیشین قرار دارد که جلوی سیلاب هاي فصلی را میگیرد. از جکی گور به طرف منطقه تیس و بریس حرکت میکنیم.
ماموران نیروی انتظامی، جلوی ماشین را میگیرند، این منطقه در حاشیه خلیج گواتراست و در کناره شرقیاش بندر گواتر پاکستان قرار دارد.
پس از سر و کله زدن زیاد بالاخره به ما اجازه میدهند که به آن جا برویم.
تیس و بریس منطقهاي واقعا زیبا است. صخرههای سر به فلک کشیده سپیدی که در سکوت و سکون مطلق، آبهای دریای عمان و اقیانوس هند را به نظاره نشستهاند و با هیچ منطقه ساحلی ایران قابل مقایسه نیست.
از آن جا به طرف چابهار حرکت میکنیم. بزرگترین شهر ایران در منتهی الیه جنوب شرقی ایران. در این جا همه چیز حال و هوا و فرهنگ هند را دارد. عکسهای هنرپیشههای معروف هند همچون آمیتالاچان، شاهرخ خان و آش وارای از در دیوار مغازهها می بارد، صدای موسیقی هندی همهجا به گوش میرسد. تصمیم میگیریم به حمام برویم، فشار آب کم است و آب آشاميدني سالم در دسترس نيست.
با شروع فعاليت منطقه آزاد چابهار، تحولاتی در منطقه آغاز شده که میتواند باعث تغییر عمده ای در منطقه شود.
اگر راه آهن مشهد یا کرمان به زاهدان و از آن جا نیز به چابهار وصل شود، این مسیر میتواند راهگشای کشورهای آسیای میانه به آبهای آزاد و نقشي بسیار حیاتی در شکوفایی اقتصاد استان داشته باشد. پاکستانیها هم در حال احیاء بندر گواتر هستند و راه آهن کویته، گواتر در حال کشیده شدن است، به نظر میرسد ایرانیها باید سریع تر وارد عمل شوند.
شب را در چابهار خوابیدیم و گروه فردا صبح به طرف کنارک در 60 کیلومتری چابهار حرکت کرد. بندر کوچکی که اهالی آن به ماهیگیری مشغولاند.
سوار قایقهای موتوری میشویم و در آب چرخی میزنیم و با دور زدن خلیج پزم و طی مسافت 15 کیلومتر به پزم میرسیم. در این جا با کمی صبر و حوصله میتوان لاک پشتهای بسیار بزرگی را دید که در سواحل منطقه وجود دارند .در بازگشت به کنارک، از مسيري بالا میرویم و به بلندایی می رسم مشرف به بندر. از بالا می توان ردیف قایقهای چوبی کوچکی را دید که در لنگرگاه بندر ایستادهاند. پس از تماشای غروب خورشید در منتهی الیه جنوب شرقی سرزمین ایران، بار دیگر به چابهار باز میگردیم .
نوشته : عمران طیسی
تاریخ: چهار شنبه 29 دی 1389برچسب:,